می روم
تنها و غبار آلود
آن هنگام که
سوسوی چراغک های آسمان دل
تنها امید من است.
از پی هم می رود
در دل،
اندیشه هایی،
به نجوا می نشینم
به شب، عشق
می ترواد لبخند زندگی
از چشم ای خیره بر آستان دوست
می شوید، تنهایی و غبار را
از تن خسته
:: موضوعات مرتبط:
دفتر دل ,
,
:: بازدید از این مطلب : 339
|
امتیاز مطلب : 118
|
تعداد امتیازدهندگان : 45
|
مجموع امتیاز : 45