هنوز...!
نوشته شده توسط : YOUNES



هنوز قلب ناتوانم به ياد تو مي طپد


 گويا اميد وصال دارد به او تلقين مي کنم وفادار باش


 و بعد از او دل به ديگري مبند.


 نمي دانستم چهره زيباي تو تا اين حد آتش بر پيکرم مي زند ،


 بارها در روز ديده بر او دوخته و به ياد دوران آشنائيمان


 در کنارش اشک مي ريزم ، اين تنها ارمغان من است در ياد او .


 خدايا حال که او را از من جدا کردي ، اميد روح مرا نامهربان نمودي ،


 باز هم تو را سپاس مي گويم چون عکس او را در کنج اين تنهايي


 مونس جان دردمندم قراردادي و با او سخن مي گويم


 اما وقتي  صداي دلنشين و شيواي هميشگي او بگوشم نمي رسد


 آن وقت بيشتر مي سوزم و مي گريم .


   الهي اين اميد مرا نا اميد مکن .






:: موضوعات مرتبط: دفتر دل , ,
:: بازدید از این مطلب : 387
|
امتیاز مطلب : 128
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
تاریخ انتشار : 11 تير 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: